Saturday, September 29, 2007

هيجان يك فواره

بگذريم از روتين نچسب خبرهاي سياسي و سفر و سفرنامه هايي كه اين روزها حسابي داغ است..اما فارغ از همه اينها پنجشنبه رفته بوديم پارك جمشيديه.پارك جمشيديه يا پارك سنگي همون پاركيه كه تفريحگاه يا شكارگاه فرح بوده بعدا به خبرنگاري به نام جمشيد ميرسه بعدا هم ارث مي رسه به ما يعني فرزندان انقلاب كه حداقل براي برنامه آخر هفته آن هم در ابر شهر تهران كه تمركز امكانات و همه چيز در آن است خرده جايي براي اندكي تفريح وجود داشته باشد.حالا بقيه شهرها ديگه خودشون مي دونند وجوونهاشون كه براي آخر هفته چيكار كنند.حالا خدا خير بدهد يكي از آبپاش هاي خودكار پارك را كه خراب بود وهر بار در حين چرخيدن از مسير مشخصش منحرف مي شد و تا حدودهفت هشت متري هركي از پياده رو رد مي شد را خيس مي كرد .خلاصه اين شده بود وسيله اي براي تفريح و خنديدن و هيجان مردم مخصوصا جوانترها.يك عده با انواع شگردها مي خواستند از شر اين آابپاش فرار كنند ولي آبپاش كه يك حركت سريع دوراني داشت .غافلگيرشان ميكرد.عده اي هم را هل مي دادند.يك سري به هم مي خنديدند.راستش گويا غنيمت خوبي براي ملت شده بود كه از بركت خرابي يك فواره، هيجان دست نخورده اي كه هفته پشت هفته فقط در ترافيك حجيم تهران ممكن است به كار بيايد را صفايي بدهند.
آخر هفته ها يا تعطيلات ايراني واقعا دنيايي است.البته مجبور نيستيد زيادراه دوري برويد همه مي دانند يا بريم بيرون يك چيزي بخوريم يا بريم با ماشين دوري بزنيم.اوج لذت پولدارها هم اين است كه با پرادو وليعصر و جردن را پايين بالا برند يا روبروي پارك ملت وايسند آبميوه بخورند.ويلا يا مهموني هم كه يك چيز شخصي و محدود است اما براي قاطبه مردم همين است.بي پول تر ها هم مي بينيد خانوم و بچه ها را ترك موتور سوار كردند از يك مهموني شبانه بر مي گردند.
جامعه اي كه در ركود است صنعت سرگرمي هم ندارد.هيجان شاد نمي شناسد.تنوعي در كنسرت و تئاتر و سينما و...نيست.هر كس بايد فكر گليم خودش باشد.دوباره و دوباره بريم يه چيزي بخوريم يه دوري بزنيم.خدا بيامرزد پدرهر چي آبميوه هر چي پيتزا هرچي خيابون تو تهرانه و ايندفعه هر چي فواره خرابه.

2 comments:

soheil said...

salam
khubid khanoom haghani?
man bahaton kar fori dashtam
az hamkaran ghadimeton hastam.
emeili az shoma nadaram.
mamnoon misham be man emil bezanid.

soheil said...

salam