Saturday, August 25, 2007

شرق85

روزي ديگر و دوباره پرده ها را مي كشيم مطمئن باشيد هركه هستيد و هر كجا زندگي مي كنيد اين عادت هميشگي و ناخوداگاه همگي ماست و مي كوشيم از خورشيد به هر نسبتي و به هر سهمي چنگی به دست اوريم.آري چه شاد و چه غمگينيم. اما در حقيقت از هردو نيز باز مانده ايم گويا هريك از ما پيشي گرفته اندو ما باز مانده ايم. چراغ ديگري خاموش شد.ديروزآخرين شرق را به خانه بردم.آخرين شمع را به فراغت خاطر انقدر ميتوانيد نگاهش كنيد تا اخرين سو سو را بزند.اخرين جرقه ها را نيز در كام سرد خويش بريزد. حالا اين شماييد و بستري از موم سرد. اين شماييد و رويايي دگر. شمع اخرين و بهترين روياي سرزمين هاي سردسير است.

No comments: